۱.۰۹.۱۳۸۹

زیرنویس

حال وحوصله نوشتنم نیست.در حقیقت چندان حال وحوصله هیچ کاری هم نیست. این بیماری طولانی وچشم درد مضاعف و تاری محدود دید، که البته موفق نشد که مرا از کنار این جعبه جادو بلند کند، وخواب های نیمه کاره وچند چیزدیگر ،همه با هم منجر به این حال ناخوشایند اخیر شده که امیدواریم که زودتر رفع شود. فکر می کنم باید به فکر تدوین یک نظامنامه شخصی باشم برای این وقت ها که قبل و بعد و حین چنین حالتی به آن مراجعه کنم. باید محدوده یکسری چیزها را مشخص کنم،یک جدولی ازانتظارات و توقعات وامکانات وچه وچه تنظیم کنم تا کمتر گرفتار این ناخوشایندی بشوم.
به فکر ادامه تحصیلم که بعد از حدود چهار سال برایم چندان کار ساده ایی نیست. شاید همین فکر هم  ریشه اصلی این ناخوشی است!به هرحال درس خواندن منظم برای امتحان و این طور موارد نعمتی نیست که خدا در وجود ما گذاشته باشد.


زیر زیر نویس: دو بچه چهار وپنج ساله در نیم متری من مشغول نقاشی هستند و قصد دارند که نقاشی هایشان را به من هدیه کنند.
نقاشی نطلبیده مراد است!