۶.۳۰.۱۳۸۸

نی غلطم در دل ما بوده ای

ذهنم درتب و تاب نوشتن چند خطی است که در حد وسع و بضاعت محدودم در شان پرویز مشکاتیان باشد. پرویز مشکاتیان برای من محبوب ترین چهره موسیقی سنتی ایرانی است. آثار مشکاتیان کامل است و دقیق،درست همانی است که باید باشد، نه کمتر و نه بیشتر. شفاف و جاری و سرشار و بسیار عمیق. لحظات خوش بسیاری را مدیون پرویز مشکاتیانم. گویا بناست از امروز پرویز مشکاتیان بیشتر از پیش متعلق به همه ایرانیان باشد. . امان از این افسانه باور نکردنی مرگ که مشکاتیان را زود جاودانه کرد. جان جهان دوش کجا بوده ای؟ نی غلطم در دل ما بوده ای آه که من دوش چه سان بوده ام ...

۶.۱۳.۱۳۸۸

گنج

امروز که مشغول مرتب کردن کتابخونه ام بودم،لابلای صفحات یه کتاب فیزیک مدرن،یه دست نوشته خوش خطی از خودم پیدا کردم، که بسیار ازش لذت بردم و البته هر چی فکر کردم یادم نیومد که اصل نوشته ماله کیه. مردگان دردرونت فریاد برمی کشند: نمیر تا نمیریم. ما مجال نیافته ایم تا به افکارمان جامه عمل بپوشانیم، تو به آنها واقعیت ببخش. ما مجال نیافته ایم تا آرزومان را متبلور کنیم، تو آنها را قطعیت ببخش! کارهای ناتمام ما را تمام کن! کارهای ناتمام ما را تمام کن! ما، شب و روز، از معبرجان تو عبور می کنیم. نه، ما نمرده ایم، ما از تو نبریده ایم، ما به خاک سقوط نکرده ایم، ما در اعماق جان تو، به تکاپو مشغولیم. نجاتمان بده!