۲.۰۹.۱۳۸۹

روز نامه

این روزها عجیب بی حوصله شده ام و کم تحمل. تحمل منتظر بودن را ندارم.نه برای صف آرایشگاه، نه برای وسیله نقلیه، نه برای پایان مسابقه فوتبال. نه تعیین شدن مدیرلعنتی این پروژه.
شده ام یک ترکیبی از بی خوابی وبی اشتهایی وسرفه و چند کوفت دیگر.
حوصله تمرین پیانو و جلوبردن پروژه MSP را هم ندارم.
در حال حاضرهم برای من تعیین مقدار آنتروپی به روش های گوناگون در یکسری زمانی دینامیک مهم نیست.
اصلا گور پدر این پروژه مزخرف که درست نمی دانم کجای ذهنم به چه چیزی گیر کرده است که نمی توانم بیخیالش بشوم ومدام نگران از دست رفتنش هستم.
خبرهای خوب هم که زیاد است.فقط نمی دانم چرا هرچه فکر می کنم چیزی به ذهن من نمی رسد.