۵.۲۵.۱۳۸۸

شب نوشت

در این فضای نیمه شبی، ماییم وتوفیق اجباری بیداری و پرونده پروژه نیروگاه بندرعباس وخوابی که گاه تا نیمه راه به چشم می آید و گاه نمی آید، و تصور بی دلیل دراز کشیدن زیر آسمان بی غبار کویر، ازهمان آسمانها که همیشه تخیل کرده ایم. از همان آسمانها که همیشه صافند و پر از ستاره های ریز و درشت.از همان آسمانها که مسیر کاه کشیدن کهکشان درشان پیداست از همان آسمانها که جایی جایش گذاشتیم و آمدیم.